۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

کشتار حیوانات: حرص و ولع انسانها به خونریزی؛ به بهانه ی جشن و سنت و انجام وظایف دینی!

بخش دوم: عید قربان
میگویند ابراهيم در خواب ديد كه خداوند به او فرمان مى‏دهد تا فرزندش اسماعيل را ذبح كند. ابراهیم هم پس از کلی کشمکش با خویش، بدون اینکه بپرسد "چرا؟" سر تعظیم به این خواسته برمیآورد و تصمیم میگیرد سر اسماعیل را ببرد...که هنگام بریدن سر، خدا به او میگوید که دست نگه دار... چون بدون سوال و چون و چرا به خواست (عجیب غریب، خودخواهانه و بیرحمانه) خدایت عمل کردی این قوچ بینوای از همه جا بیخبر را سر ببر که با یک تیر چند نشان را میزنی: هم به فرمان من سر گذاشتی، هم تا چندین روز غذای چرب و نرم داری و هم میتوانی از گوشت آن به در و همسایه ها بدی و کسب نام و آبروکنی...
همین منظور فقط این یک قوچ بود و بس...
٤-٣ هزار سال ( کمتر یا بیشترش را نمیدانم) بعد محمد پیامبر اسلام بر زائران کعبه واجب میکند که پس از مراسم حج بیاد ابراهیم، گوسفندی قربانی کنند و گوشت آن را بین مستمندان تقسیم کنند.
شاید پیامبر اسلام فکر میکرد: "مگر در سراسر جهان چند هزار مسلمان وجود دارند که واجب به اجرای مراسم حج باشند و موفق به انجام هم آن میشوند؟ مخصوصا که در آن زمان نه هواپیمائی و قطار و خودروئی بود، نه هتل های چند ستاره و مراکز خرید و...خوب این چند نفر هم اگر هر کدام گوسفندی قربانی کنند و گوشت آن را بین بی چیزان و تنگدستان تقسیم کنند بد نیست، اینها هم سالی دویست گرم گوشت میخورند...همین
اما...اما منظور پیغمبر اسلام این نبود که کعبه، کعبه ی آمال سرمایه داران عرب، ایرانی و دیگر کشورها شود و یکی پس از دیگری هتل های چندین طبقه برای زائرین ساخته شود و هواپیماها زائرین را از دور و نزدیک جهان در عرض چند و چندین ساعت به عربستان بیاورند تا تعداد زائران از چند صد نفر به صدها هزار و میلیون ها برسد.
منظور پیامبر این نبود که مسلمانان دارا به یکبار حاجی شدن خرسند نباشند و سالی یکبار برای شستن گناههایشان( و صد البته خرید وخودنمائی) به مکه بروند و حاجی به توان ١٠ شوند!
منظور پیامبر این نبود که این میلیون نفر هر کدام یک گوسفند قربانی کنند در حالیکه میدانند در گرمای بالای ٤٥-٤٠ درجه عربستان جا، توانائی نگهداری ، پوست کندن و تقسیم گوشت صدها هزار گوسفند بین تهیدستان نیست و ناچار میشوند پس از کشتار برای جلوگیری از بوی بد و گندیدگی، گوسفندهای بینوا را گله گله و نیمه زنده در کوره ها بسوزانند.
یک حساب ساده: برای چند صد هزارگوسفندی که باید در عرض یک روز قربانی شوند چند نفر قصاب "تقریبا" آزموده وجود دارند؟ همینجوری که نمیشود که به هر کسی یک چاقو داد و گفت ببر این سر را! از زمان شروع کشتار تا جان دادن هر حیوان و کندن پوست( که باز هم کار هر کسی نیست) و تقسیم و بریدن گوشت و پیدا کردن افراد تهیدست و رساندن گوشت به آنها در گرمای ٤٥-٤٠ درجه عربستان چقدر زمان لازم است؟
و بعد هم میرسیم سر هزینه ی باربری و سوزاندن در کوره ها یا دفن آنها... این چرندیات تاسیس سردخانه و منجمد کردن و فرستادن گوشت برای نیازمندان و تنگدستان سراسر جهان را هم باور نکنید که هزینه این از آن هم بیشتر میشود!
میگویند دروغ هر چه بزرگتر باشد باور کردنش آسان تر است.
کدام تنگدست ایرانی یا افریقائی را میشناسید که گوشتی از مکه برای او آورده باشند؟! این همه خرج برای رساندن ٢٠٠ گرم گوشت؟! مگر این ٢٠٠ گرم گوشت به کجای این تنگدستان میرسد؟ بهتر نیست بجای کشتن این همه حیوان بیگناه، اینگونه هزینه ها را صرف خرید دارو، لباس گرم برای زمستان، کتاب و دفتر و مداد یا خرج هزار بدبختی دیگر مردم کنید؟ البته میفهمم که آن چند کیلو سهم خود و خانواده تان که به داخل یخچال تان میرود خیلی وسوسه انگیز است!
اگر روزی پیامبر اسلام گفت که به یاد ابراهیم، پس از اجرای مراسم حج گوسفندی قربانی کنید
- منظورش این نبود که اگر دختر خانمی عروس میشود جلوی پایش به فرخندگی این پیوند، ("آن هم نه در روز عید قربان" زیرا قرار بود فقط روز عید قربان به یاد ابراهیم کشتار شود) گوسفندی سر ببرند.
ایکاش اقلا آن دسته نادان هائی که به فرخندگی عروسی دخترشان گوسفند قربانی کردند و دخترشان نه تنها سفید بخت نشد بلکه طلاق گرفت و جدا شد، به این نتیجه برسند که کشتن حیوانات بیگناه بد شگون است و باعث خوشبختی نمیشود.
- پیامبر اسلام منظورش این نبود که قبل از شروع بازی فوتبال برای سلامتی بازیکنان و "برنده شدن!" سر گاوی ، شتری و شترمرغی را ببرند و گوشتش را بجای تقسیم کردن بین تهیدستان ( که کم هم در کشور خودمان نیستند و دنبال گشتن هم نمیخواهد و کافی است کمی چشمان، بر واقعیت بسته شان را باز کنند) بین خود و بازیکنان تیم تقسیم کنند.
و... صد البته اینها هم پس از آسیب دیدن بازیکنان و باخت تیم که پدیده طبیعی در ورزش است، پند نگرفتند که کشتن حیوانات نمیتواند مانع باخت و آسیب دیدگی بازیکنان شود...
کسی ننگ دارد ز آموختن
که از ننگ نادانی آگاه نیست
- پیامبر اسلام منظورش این نبود که هر بار که کسی از افراد فامیل بیمار میشود، برای بهبودی بیمار، گوسفندی بی خبر از بیرحمی انسان ها را قربانی کنند و اگر بیمار پس از مدتی درگذشت همچنان به کشتار ادامه دهند، این بار برای سلامت روحش!! آخر جان من کشتن حیوان به بهبودی بیمارت کمک نکرد، چتور میتواند به سلامت روحش کمک کند؟!
لطفا این نظر(کامنت) را بخوانید: برای شفای عزیزی که از دستش دادم ۵ قربانی نذر دارم که از خدا میخوام تا زندم این امکان رو فراهم کنه تا برای سلامت روحش قربانی کنم.
به نزد چون توبی جنسی چه دانائی چه نادانی
به دست چون تو نامردی چه نرم آهن چه روهینا.
منظور پیامبر اسلام این نبود که اگر فلان کس خودروئی میخرد...اگر خانواده ائی دارای فرزندی میشود...اگر فرزندشان در کنکور قبول شود یا فارغ التحصیل و...حیوانی را بکشند.
فکر میکنم اگر ابراهیم از سرانجام این کارش خبر میداشت به اهتمال زیاد از پذیرش گوسفند سر باز میزد و اسماعیل را قربانی میکرد!
ابراهیم میخواست در راه خدا پسرش را قربانی کند، مردم ما در چه راه هائی قربانی میکنند!!!
نکته قابل توجه این است که مسلمانان بت پرست هائی را که قربانی میکردند را بباد ریشخند میگیرند و جاهل مینامند در حالیکه خود روی بت پرست ها را سفید کرده اند!
عید قربان ( جشن کشتار حیوانات) بر تمامی مسلمانان شیفته خون مبارک باد!!!
و داستان ابراهیم، بانی عید قربان ( حتما بخوانید به معلوماتتان اضافه میشه!!!)
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر